مدیران ممكن است از خود بپرسند كه چگونه میتوان به اهداف مصرف كنندگان و اهداف سازمانی دست یافت در حالی كه نسبت به محیط زیست هم مسئول باشند. در بازاریابی سبز مباحث محیطی جزو استراتژی های برتر شركت به حساب میآیند و نیازمند اقدامات استراتژیكی بسیاری هستند. «منون» در سال 1997 بیان كرد كه اقدامات بازاریابی سبز در سه سطح در شركت انجام میگیرند. این سطوح عبارتند از: سطح استراتژیك ـ سطح شبه استراتژیك ـ سطح تاكتیكی.
در سطح استراتژیك تغییرات اساسی در فلسفه شركت انجام میگیرد. سبز بودن استراتژیك اغلب نیازمند تغییر در ذهنیت و رفتار و تاكتیك های شركت است (پلونسكی و رزنبرگر، 2001). سبز بودن در سطح شبه استراتژیك باعث انجام تغییراتی در رویههای شركت میشود. در سبز بودن تاكتیكی در فعالیت های عملیاتی تغییراتی صورت میگیرد. مانند تغییر در ترفیعات و تبلِیغات.
این سه سطح به منظور شناسایی میزان تغییری كه شركت بایستی انجام دهد، میتوانند مورد استفاده قرار گیرند و ممكن است میزان تعهد نسبت به فعالیت های محیطی مختلف را نشان دهند. فعالیت های استراتژیك محیطی نیازمند سرمایهگذاری مالی بلند مدت در بخشی است كه شركت در آن فعالیت میكند.
در صورت اجرای مؤثر سبز بودن استراتژیك به ندرت احتمال دارد كه به طور ظاهری به آن نگریسته شود. در سطوح مختلف سبز بودن باید مشخص شود كه دقیقاً چه فعالیت هایی باید انجام گیرد. سبز بودن استراتژیك ممكن در یك ناحیه به طور مؤثر بر دیگران نفوذ كنند و این احتمال هم وجود دارد كه در نواحی دیگری چنین توانی را نداشته باشد. بنابراین، اگر چه سبز بودن استراتژیك از نظر استراتژیك لازم نیست در تمامی فعالیت های بازاریابی گنجانیده شود، ولی در بخش تولید، یك مبحث استراتژیك است.