اگر از تلویزیون به یک (دانشگاه عمومی) تعبیر شود که همه اقشار جامعه را از هر طیف سنی که باشند زیر پوشش قرار می دهد، سخن گزافی نیست. از این رو لازم است برای جهت دهی به برنامه های آن هر چه بیشتر سرمایه گذاری شود. تلویزیون نباید به عنوان منبع درآمدزا محسوب شود. اگر چنین تفکری بر این رسانه مهم حاکم شود هر چند برای جبران کمبود هزینه های لازم بر کارکردهایی که انتظار می رود یک رسانه داشته باشد اثر منفی خواهد گذاشت. شاید یکی از آفت های مهمی که در کمین این رسانه نشسته مبحث بوجود آمدن تلویزیون های خصوصی است.(( قدرت طلبی)) و (( سرمایه داری)) دو زنجیر بزرگی هستند که  بسیاری از انسان های بزرگ و کوچک را به اسارت کشیده اند بنابراین احتمال اینکه برخی افراد سرمایه دار و قدرت طلب متولی این امر شوند زیاد است و به فرض اینکه برخی از آنان از قدرت طلبی و سرمایه داری مبرا باشند، در گوشه و کنار افرادی وجود دارند که جهت و سوی این رسانه قدرتمند را به جهت های مطلوب خود معطوف نمایند. بنابر این به احتمال قوی متولیان این امر آگاهانه یا ناآگاهانه اسیر این زنجیرها می گردند از این رو به نظر می رسد این تفکر خطر بزرگی را به دنبال دارد که نباید از آن غافل ماند.

 اکنون با توجه به مقدمات مذکور شیوع چاقی در دوران کودکی در سرتاسر جهان در حال افزایش است وتوجه زیادی به نقش تلویزیون در پخش آگهی های مواد غذایی شده است(Boyland et al., 2008, 780).  شیوع رو به رشد چاقی و افزایش کودکان مبتلا به چاقی باعث توجه علمی، سیاسی و اجتماعی به این قضیه شده است. در میان فاکتورهای مختلف شناخته شده به عنوان دلایل ممکن برای افزایش چاقی کودکان مثل روند تغییرات در فعالیت ها و اوقات فراغت، دانش تغذیه ، رشد تبلیغات تلویزیونی مخصوص کودکان اهمیت
 ویژه ای دارد.

تاثیرات ناخواسته تبلیغات بر روی کودکان شامل: تقاضای خرید بچه ها، مادیگرایی، یأس و دلشکستگی، عدم رضایت از زندگی و درگیری با خانواده می باشد. اثرات ناخواسته تبلیغات بر روی بچه ها از سال های ابتدایی 1970 آغاز شد، در نیمه دوم این دهه میزان تحقیقات به حداکثر خود رسیده و طی چند سال کاهش یافته است. از 1980 تحقیقات سیر نزولی نشان می دهد. جهت احیاء مجدد تحقیقات و بررسی عوارض تبلیغات بر روی کودکان (خصوصاً که امروزه بچه ها نسبت به تبلیغات آسیب پذیرتر شده اند) و از آنجا که در دو دهه قبل میزان تبلیغات تجارتی افزایش چشمگیری یافته است،. تبلیغات این ایدئولوژی را توسعه می دهد که مالکیت و دارایی ها حائز اهمیت هستند و کیفیت های مهم مثل زیبایی، موفقیت و خوشحالی تنها با بدست آوردن دارایی های مادی قابل دسترسی می باشند. طبق نتایج تحقیق فوق تبلیغات سبب افزایش تقاضای خرید در بچه ها و بطور غیر مستقیم سبب افزایش درگیری ها والد – فرزند می گردد. به علاوه تبلیغات به علت عدم قدرت خرید والدین، یا امتناع خرید سبب بروز ناخشنودی و ناراحتی در بچه ها می شود. تبلیغات معمولا دنیایی پر از مردم زیبا با محصولات دلخواه را نشان می دهد در حالی که بچه ها در دنیای واقعی خود را با آن دنیای ایده آلی مقایسه می کنند و تضاد در دنیا سبب ناخشنودی آنها می شود. بچه های کوچکتر بیشتر از کودکان بزرگتر در معرض خطر عوارض تبلیغات قرار دارند. زیرا اولا قدرت درک کمتری دارند و کمتر  می توانند دید منتقدانه داشته باشند و ثانیاً نمی توانند خواسته های خود را به تاخیر بیاندازند بنابراین بیش از گروه های سنتی دیگر با پدر و مادر درگیر می شوند به علاوه بچه های کوچکتر نمی توانند برای ابراز خواسته های خود از تکنیک های منطقی بهره بگیرند در حالی که بچه های بزرگتر از تکنیک های منطقی برای ابراز خواسته ها و تمایلاتشان استفاده می کنندو به همین دلیل بچه های کوچکتر
خواسته های خود را بیشتر با خشم نشان می دهند و درگیری بیشتری نیز بوجود می آورند.

به علاوه نشان داده شده که پسر بچه ها بیشتر از دختر بچه ها در خواسته های خود پافشاری  می کنند ودرگیری آنها با والدین بیشتر است. پسر بچه ها خشونت بیشتری به خرج می دهند در حالیکه دخترها بیشتر مؤدب هستند و اغلب درخواست خود را به صورت پیشنهاد خرید ابراز می دارند.

به غیر از درگیری هایی که در خانواده بین والدین و بچه ها در مورد خرید روی می دهد. مشکل دیگر آن است که بچه ها، تمایل پیدا می کنند به جای بازی با دوستانشان با اسباب بازی های تبلیغ شده وقت خود را بگذرانند و از طرفی به جای دوستان خوب خود که فاقد آن نوع خاص اسباب بازی هستند تمایل پیدا
می کنند که گاهاً با دوستان بدی که دارای آن اسباب بازی خاص هستند بازی می کنند که این مسئله خود سبب بروز انتخاب اجباری دوستان و تبعیض در جامعه می شود. حالات تهاجمی به سه شکل فیزیکی، روانی و کلامی در اثر مشاهده تبلیغات در بچه ها ایجاد می شود و بچه ها تمایل دارند حرکات قهرمانان یا مدل ها را تقلید کنند. از طرف دیگر از نظر جسنیتی نیز دچار تعارض می شوند چرا که معمولاً در تبلیغات زنان در نقشی درجه 2 نشان داده می شوند و مردان به عنوان عوامل درجه 1 و اصلی نقش ایفا می کنند به علاوه حضور مردان اغلب در تبلیغات بیشتر است. زنان اکثراً در قبول با مواد شوینده و غیره… . سر و کار دارند در حالی که مردان اکثراً در بیرون از خانه و با مسئولیت های فراوان نشان داده می شوند.

تلويزيون،كودكان و آگهي تبليغاتي

تلويزيون از طريق صفحه ي جادويي خود به پخش برنامه هاي متنوعي مي پردازد كه مي تواند تاثيرات عميقي را در دنياي كودكان و نوجوانان ايجاد كند و مسير زندگي آنان را تغيير دهد .

بدون شك با توسعه ي شبكه هاي تلويزيوني در جهان  و ورود ماهواره ها به صحنه ، كودكان بيش از پيش در معرض اثرات گوناگون تلويزيون قرار خواهند گرفت.به عبارت ديگر ، طيف تاثيرات  بالقوه اي كه تلويزيون مي تواند بر بينندگان جوان خود بگذارد ،با گسترده شدن برنامه هاي اين رسانه وسيع تر شده است. بعد از خانواده برنامه هاي تلويزيوني از مهم ترين عوامل شكل دهنده شخصيت و تربيت كودك به شمار مي رود .

تلويزيون آموزگاري نيرومند در عين حال خطرناك است.الگوپذيري ، همراه پنداري، پرورش شخصيت  و مسائل رفتاري ، از اثرات تلويزيون بر كودك است كه به طريق خاصي وارد ذهن او مي شود.

هنگام تماشاي برنامه هاي تلويزيون در مسير يادگيري هستند و برنامه هاي ارائه شده از طريق تلويزيون ناخوداگاه در ضميرشان جاي مي گيرد ، آگاه نيستند و كودكان كه رفتار خود را از طريق مشاهده رفتار ديگران كسب مي كنند ، تاثير پذيري گروه در مقابل تلويزيون به شمار مي روند.

يكي از مهم ترين جنبه هاي تماشاي برنامه هاي تلويزيوني كه مورد توجه زيادي قرار گرفته است تاثير آگهي هاي تلويزيوني بر بينندگان به ويژه كودكان است .

تلويزيون به عنوان پرنفوذ ترين وسيله ي ارتباط جمعي ، مناسب ترين وسيله ي تبليغات نيز به شمار مي رود . با در نظر گرفتن جمعيت خردسال جهان كه بيشتر از طريق تلويزيون با دنياي خارج ارتباط برقرار مي كنند، به اهميت اين وسيله ارتباط جمعي بيشتر پي مي بريم.

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.