Multiple lightbulb designs


به نظر می رسد پیچیدگی ذهنی، یک مفهوم مبهم باشد زیرا با چیزهای دیگر ومعانی مختلف همپوشانی دارد (Solomon, 2002, 113)، و با پیچیده تر شدن آن، به عنوان یک مفهوم چتر گونه استفاده شده است که در تعریف و عملیاتی کردن آن، واژگان بسیار شبیه اما متفاوت کاربرد داشته اند (Huang, 2006, 384)، و در رشته های دیگر نیز کاربرد فراوان دارد. برای مثال در رشته روان شناسی، مفهوم پیچیدگی ذهنی در تئوری ها و نظریه های نگرش و تغییرات آن استفاده می شود، و ادعا می شود که افراد با موضوعات اجتماعی کمتر یا بیشتر درگیر هستند. در این رشته پیچیدگی ذهنی مرتبط با وضعیت روان شناختی به وسیله دو جنبه مهم از یک موضوع تحریک می شود که آن دو عبارتند از: اهمیت و وابستگی شخصی. اما در رشته بازاریابی، مصرف کنندگان به عنوان افراد درگیر با تبلیغات مختلف و رسانه های تبلیغاتی، محصولات و دامنه محصول و تصمیمات خرید در نظر گرفته می شوند. گرچه در رشته بازاریابی تعریف دقیقی از پیچیدگی ذهنی وجود ندارد، اما یک همفکری درباره آن وجود دارد که پیچیدگی ذهنی، یک سطح فردی و متغیر درونی است که به اهمیت و وابستگی شخصی با اهداف و یا رخدادها برمی گردد .(Barki & Hartwick, 1989, 57)

 در این قسمت به برخی از تعاریف ارائه شده توسط محققین رفتار مصرف کننده اشاره می شود: کراگمن پیچیدگی ذهنی را به عنوان پیوند دهنده های آگاهانه تجربیات یا ارجاعات شخصی که هر لحظه شخص بین محتوای محرک های ترغیب کننده و محتوای زندگی خودش ایجاد می کند، تعریف کرده است (Shaffer &Sherrell, 1997, 265).

بر اساس نظر پیشگامان رفتار مصرف کننده، زایکوفسکی(1985)، سلسی و السون(1988)، بلک ول و دیگران(2001)، درگیری بیانگر میزان ارتباط و هماهنگی تصمیمات فرد با  اهداف، ارزشهای بنیادی و خودانگاره او است.

 زایچکوفسکی از نظریه پردازان معروف در مورد پیچیدگی ذهنی، پیچیدگی ذهنی را به عنوان وابستگی متصور یک شخص به یک هدف بر اساس نیازهای اساسی، ارزش ها و علائق تعریف می کند. در این تعریف کلمه هدف در یک مفهوم عمومی استفاده می شود و اشاره به یک محصول یا نام تجاری (برند) ، یک تبلیغ یا یک وضعیت خرید دارد (Zaichkowsky, 1985, 342).

گوردن و دیگران(1998)، می گویند: درگیری محصول دربرگیرنده یک تعهد پایدار و مداوم در مصرف کننده است که از تفکر، احساسات و پاسخ های رفتاری وی نسبت به یک طبقه محصول نشات می گیرد. (Quester & Lim, 2003,24)

 تعاریف فوق نشان می دهد که قلب این مفهوم وابستگی (دلبستگی) شخصی است و توافق عمومی وجود دارد که سطح پیچیدگی ذهنی یک مصرف کننده با یک هدف بر اساس میزان اهمیت و وابستگی آن از نظر شخص تعیین می شود Michaelidou & Dibb, 2006, 443) ).

-نوشته و گردآوری تیم مارکت تلنت

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.